تا صبح حرف زدیم با هم. معمولا وقتی باهاش حرف میزنم، مخالفتی نمیکنه تا نپرسم نظرشو، مخالفتیم داره تو دلش نگه میداره. وقتی باهاش حرف میزنم اعصاب همه خورد میشه. همه دلشون میخواد خفه ام کنن، و برعکسش هم صادقه.

از زمین و زمان گفتم براش، ازینکه از مرد ها متنفر نیستم. فقط زن به موفقیت برسه شاد میشم همین. و دلایلش. و این به معنی فمنیست بودن یا نبودن من نیست‌.

دلم نمیخواد بگم چقدر نمیخواستم تو زندگیشون باشم، تو زندگی تک تک اونایی که تا حالا بودم. ولی از تعداد زیادی ازونایی که تو زندگیم بودن ممنون نیستم. این پسر، دقیقا بر عکس، خیلی راضیم ازش.